سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی مؤمن که در جستجوی دانش از خانه اش بیرون شد و جز آمرزیده بازنگشت [امام علی علیه السلام]

آهای لطیفه اس ام اس اینجاست!!!

به طرف میگن با سرعت جمله بساز میگه غیژ

 

عید قربان دو هفته عقب افتاد (انجمن روحیه دهی گوسفندان قربانی)

 

الاهی میدون بشی وانت بشم دورت بگردم

 

در ماهیتابه ی عشق سوختم بی وفا روغن بریز

 

به غضنفر میگن از چه گلی خوشت میاد؟میگه اقاقیاومیگن خوب همین رو بنویس:میگه غلط کردم بابا رز

 

یه روزغضنفرمیره توجنگل می بینه روباهه خوابه میگه خوب شدخواب بودوگرنه گولم میزد

 

یه سیب زمینی شوهرش میمیره چهل روزبند نمیندازه کیوی میشه

 

مرا دوست بدار،اندکی ولی طولانی

 

یه نفرگندمهای کشاوری رو اتش میزنه دستگیرش میکنند میبرنش پاسگاه میگن چرا گندمها رو اتش زدی میگه اخه روش نوشته بود کبریت بی خطر

 

یک روز غضنفر و دوستش میرن سوراخ لایه ی اوزون رو بدوزن خودشون اون طرف لایه ی اوزون می مونن

 

یارو پاهاش خواب می ره پتو روشون میکشه

موبایل مشکی من از غم نیست اس ام اس های ارسالی من کم نیست من هم واسه خودم یه قانونی دارم هر کس به اس ام اس من جواب نده آدم نیست

یارو دلش مىگیره، زنگ مىزنه تخلیه چاه

 

یه نفر زنگ میزنه خونه دوست دخترش،‌ بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه

 

وقتی که رفتی هم روحم سوخت هم جیگرم . با رفتنت دوگانه سوزم کردی

 

دو نفر با هم دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری.افسرنگهبان از اولی میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فِری... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، گفتم اسمت چیه؟ یارو که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمی‌گرده به اون یکی میگه اسم توچیه؟! طرف اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون

 

آیا می دانستید بزبز قندی اولین بز دیابتی در تاریخ است ؟

 

از غضنفر سوال می کنند؟ عامل اصلیه طلاق چیه؟ میگه ازدواج

 

زن طرف دو قلو میزاد،‌ طرف میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،‌ به یارو میگه:‌ حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم!

 

طرف میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی طرف قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، طرف میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسم من پروانه‌ست نه آهو.طرف میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه!

 

شب بود و خورشید به روشنی می درخشید.
پیرمردی جوان،یکه و تنها،همراه خانواده اش در سکوت گوشخراش خیابان،قدم زنان،ایستاده بود...

(
قطعه ی ادبی غضنفر)

 

نداری...متاسفانه نداری...البته تقصیری هم نداری که نداری...نداری دیگه من چیکار کنم...دست خودتم نیست که نداری...خوب نداری دیگه!!!جیگر حرف نداری!!!

 

پاىمورچه روتصورکن
حالاتصورکن جوراب داره
حالاتصورکن جورابش سوراخه....!
دلم برات اندازه سوراخ جوراب مورچه شده

 

!طرف میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن: مگه کوری نمیبینی زنونست؟ میگه من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه. اونطرف هم نوشته: مردا، نه




رضا دژاگه ::: جمعه 86/12/3::: ساعت 8:2 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :2437
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
رضا دژاگه
عاشق وبلاگ خودمم
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<